پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
هر کدام از جلوههای تنوّع (تکرار) در نظام آواها که از مقولة موسیقی بیرونی (عروض) و کناری (قافیه) نباشد، در حوزة مفهومی این موسیقی قرار میگیرد؛ یعنی مجموعة هماهنگیهایی که از رهگذر وحدت یا تشابه یا تضاد صامتها و مصوّتها در کلمات یک شعر پدید میآید، جلوههای این نوع موسیقی است و اگر بخواهیم از انواع شناخته شدة آن نام ببریم، انواع جناسها را باید یادآور شویم و نیز باید یادآور شویم که این قلمرو موسیقی شعر، مهمترین قلمرو موسیقی است و استواری و انسجام و مبانی جمالشناسی بسیاری از شاهکارهای ادبی، در همین نوع از موسیقی نهفته است. از همان مجموعه میخوانیم: «افقها سبز در سبزند و او فانوس در دست است» (مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)، وزنی در بحر «هزج مثمّن سالم» (همان:21) نیز از اوست: «دامن سبز قبایش به کفم باید و نیست»، (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فَعَلن)، وزنی در بحر «رمل مثمّن اخرب محذوف» (همان، 45) و در مجموعة «ریشه در ابر» از محمّدرضا عبدالملکیان «دل روشنی دارم ای عشق»، (فعولن فعولن فعولن)، وزنی در بحر«متقارب مسدس سالم»، عنوان سروده ای است که با همین مصراع آغاز میشود.
امّا اوزان جویباری وزنهایی است که «از ترکیب نظام ایقاعی خاصی حاصل میشود که با همة زلالی و زیبایی و مطبوع بودن، شوق به تکرار در ساختمان آنها احساس نمیشود و ساختار عروضی افاعیل نیز در آنها به گونهای است که رکنهای عروضی در آن عیناً تکرار نمیشود؛ مانند: «مفعول فاعلات مفاعیلُ فاعلن» که با همة گوشنوازی و خوشآهنگی و فراوانی استعمال در شعر استادان بزرگ غزل، خصلت تکرارطلبی در ساختمان آنها کمتر وجود دارد»(شفیعی کدکنی،1379: 396). چنین دانسته میشود که منظور نیما، تقارن و همآهنگی معنوی بعضی از کلمات است با یکدیگر که اگرچه از نظر آهنگ با یکدیگر تناسب و همآهنگی ندارد؛ امّا از نظر معنوی که در آنها بنگریم، نوعی هماهنگی و تناسب در آنها احساس میکنیم و از آن جا که قافیه به تناسب و قرینهسازی برگشت دارد، پس این قرینهسازیهای ذهنی نیز میتواند نوعی قافیه به شمار روند زیرا ذهن از تصوّر آنها احساس نوعی تقارن و همآهنگی میکند مثل کلمات متضاد (همان).
فنون ادبی
(همان،561).
نهم باحفصانه و آن کلامی است مشتمل بر الفاظی که آنها را در استعمال مهجور داشتهاند و گفتهاند اگر زبان پختۀ فارسی را از الفاظ عربی چاشنی دهند، اگر گوارا بود مترسّلانه خوانند و اگر ناگوار آید، باحفصانه خوانند» (همان، ذیل طرز) آنچه در این تقسیم بندی در خور تأمّل است، توجه به سبک شخصی میباشد؛ از سوی دیگر، آثار برخی افراد به عنوان شاخصۀ سبکی پذیرفته شده که در آثار شاعران مورد بحث نیز به این موضوع توجه گردیده است؛ نکتۀ دیگر اینکه هر چند در این تقسیم بندی به زبان یا سطوح بیرون آن توجه کرده، عمدةً اساس طبقهبندی طرزها بر مبنای محتوای آنهاست؛ به عبارت دیگر به زبان که اساس مبحث سبک شناسی را تشکیل میدهد، توجّه نشده است؛ از فحوای کلام صاحب کشاف بر میآید وی توجه ویژهای به طرز امیر خسرو دهلوی دارد، به گونهای که گویا دیگر شاعران در برابر او آنچنان سرآمد نیستند، به نظر میرسد این امر به خاطر هموطن بودن امیر خسرو با تهانوی است.
دریافت فایل+جزوه کامل بررسی شعر معلقه+
جزوه اول بررسی شعر معلقه زهیر ابن ابی سلمی به تعداد 14 صفحه pdfجزوه دوم بررسی شعر معلقه لبید ابن ابی ربیعه به تعداد 8 صفحه pdfجزوه سوم بررسی شعر معلقه حارث ابن حلزه یشکری به تعداد 4 صفحه pdfجزوه چهارمبررسی شعر معلقه امروء القیس به تعداد 26 صفحه pdf مناسب اساتید و دانشجویان رشته زبان و ادبیات عرب سطح ارشد و دکتری. مناسب اساتید و دانشجویان رشته زبان و ادبیات عرب سطح ارشد و دکتری. جزوه سوم بررسی شعر معلقه حارث ابن حلزه یشکری به تعداد 4 صفحه pdf. جزوه دوم بررسی شعر معلقه لبید ابن ابی ربیعه به تعداد 8 صفحه pdf. جزوه اول بررسی شعر معلقه زهیر ابن ابی سلمی به تعداد 14 صفحه pdf. جزوه چهارمبررسی شعر معلقه امروء القیس به تعداد 26 صفحه pdf.
منبع
:: بازدید از این مطلب : 223
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1